وقتی تورا در آسمان زندگی گم کردم...بدنبال خیالت...شهر به شهر...
کوچه به کوچه...رویا به رویا...در میان شقایقها...
در انتهای باغ انار...کنار درخت پیر ...جای خالیت ...همیشه منتظر من است...
چه سخت است ...بوی عطر تو میان برگهای خزان زده پاییزی...
همیشه در این فصل...بیش از پیش عاشقم می شدی...و من تو را پاییز صدا می کردم...
پاییز پایان یافته من...خدانگهدار...